سلام! سلام بر سرهای بی تن،
سلام بر تنهای بی دست و پا،
سلام بر آنان که رفتند و رسیدند،
سلام بر آنان که با خون خود نوشتند:
آری زندگی زیباست!
اگر چشمهارو شست؟!
گفتم چشم؟
یاری می گفت : چشمهارو باید شست ، جور دیگر باید دید و .....
نه! من می گویم:
چشمهارو چرا باید شست؟ بلکه نباید گذاشت که کثیف شوند تا ما مجبور به شستن آنها نشویم.
یادمه عالمی تو هویزه می گفت:
که دل در جوانی همچون لباس نو است. هم تمیز و هم نو، ولی اگه مواظبش نباشیم کمکم چروکیده می شود. بعدا اگه بشوییم شاید تمیز شود ولی اون تازگی و نویی خودشو از دست می دهد.
خوشا آنانکه در جوانی شکستند که پیری خود شکستگی است.
یا به قولی:
در جوانی شکستن هنر است که پیری خود شکستگی است.........
یازهرا